یه کرسی فوق العاده زیباااا و سنتی که در میان مردم زیاران هم اکنون رایج است

عجب دوره زمونه ای شده........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حمام تاريخي زياران با احياي دوباره به مرکز فرهنگي تبديل شد.
با همت اداره کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان قزوين و تلاش مرمتگران اين سازمان، پروژه مرمت گرمابه تاريخي زياران واقع در روستاي زياران از توابع شهرستان آبيک به اتمام رسيد
حميدرضا قاسمي مدير کل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان قزوين با اعلام اين خبر گفت: با عنايت خداوند و تلاش مرمتگران و کارشناسان اين سازمان در حوزه هاي مختلف ميراث فرهنگي توانستيم پروژه مرمت و احياي اين بناي تاريخي را به ثمر رسانده و با حفظ اين اثر ارزشمند تاريخي و ايجاد بستري مناسب جهت کاربري فرهنگي، حياتي دوباره به اين فضاي تاريخي ببخشيم.
قاسمي ضمن تاکيد بر اهميت روستاي زياران به عنوان منطقه نمونه گردشگري استان طي سه سال گذشته و تاثير آن در جذب گردشگران افزود : حمام تاريخي زياران يکي از بناهاي دوره قاجار است که در روستاي زياران از توابع مرکزي شهرستان آبيک واقع شده، اين حمام تاريخي يکي از آثار ارزشمند اين روستا به شمار مي‌رود که قريب به 200 سال قدمت دارد . 
وي در ادامه يادآور شد: طرح بازسازي و مرمت اين بناي تاريخي پس از بررسي هاي به عمل آمده توسط تيم فني اين اداره كل در ابتداي سال 92 آغاز شد و پس از روند اجرايي مرمت آن طي 7 فاز و با نظارت و رسيدگي کارشناسان و متخصصان اين حوزه و نيز مشارکت اهالي روستا و شورا، کار احياء و باز زنده سازي آن به اتمام رسيده و اين بناي تاريخي با کاربري «مرکز فرهنگي» آماده بهره برداري مي‌باشد

اینم 2تا عکس از صبح عاشورای 92 ،شهرک زیاران

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین

تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بوده…
اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد…!
زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟
خیلی هیــــــــــــزی!
مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شدم…
هیکلت واسم مهم نبود!
زن: یعنی چی؟!
پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟!
هیکلم برات مهم نیست؟!!
مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست…!
زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!!
مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!
زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟
خیلی نامردی…
چیه پای کسی درمیونه؟؟!!
مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!
زن: دیدی… دیدی…
پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟!
برو از جلو چشام دور شو…
یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم…

بیا بنویسیم روی خاک... رو درخت ...رو پر پرنده...  رو ابرا...

بیا بنویسیم روی برگ... روی آب... توی دفتر موج...رو دریا...

بیا بنویسیم که خدا ته قلب آیینه است، مثل شور فریاد یا نفس تو حصار سینه است

با همیشه موندن وقتی که هیچ چی موندنی نیست، اوج هر صدای عاشقه که شکستنی نیست

با صدام میام همه جا تو رو مینویسم، روی آیینه ی گریه هام،گونه های خیسم

ای که معنی اسم تو آسمونه پاکه، ریشه صدام، نبض عشق،زیر پوست خاکه

بیا بنویسیم روی خاک... رو درخت ...رو پر پرنده...  رو ابرا...

بیا بنویسیم روی برگ... روی آب... توی دفتر موج...رو دریا...

توی خواب خاک،ریشه ها موسم شکفتن

همصدای من، میخونن وقت از تو گفتن

چشم بستمو ،تو بیا به سپیده وا کن

با ترانه ی نفس هات، باغچه رو صدا کن

با صدام میام همه جا تو رو مینویسم، روی آیینه ی گریه هام،گونه های خیسم

ای که معنی اسم تو آسمونه پاکه، ریشه صدام، نبض عشق،زیر پوست خاکه

بیا بنویسیم روی خاک... رو درخت ...رو پر پرنده...  رو ابرا

بیا بنویسیم روی برگ... روی آب... توی دفتر موج...رو دریا

با ترانه نفس هات،من ترانه میگم

اسم تو مثل یه غزل، عاشقانه میگم

بیا که دیگه وقتشه،وقت برگشتنت

بوی پیرهنت که بیاد،لحظه دیدنت

رانی چیست؟

1-ایا یک نوشابه است؟  2-ایا ابمیوه است؟  3-ایا اصلا نوشیدنی است؟

خیر!!!!!!

رانی:زمزمه پیرزن زیارانیست که ته کوچه بن بست گیرافتاده و می گوید:را نی!!!

برای دیدن ادامه اس ام اس ها به ادامه مطلب بروید:

برای دیدن بقیه ی عکس های قدیمی بچه های زیاران به ادامه مطلب بروید

انواع تحقیق حسابداری و بازاریابی

برای دیدن تحقیق ها به ادامه مطلب بروید

و اینک عید نوروز زیاران...

سلام دوستان عزیز،پیشاپیش سال جدید رو به شما تبریک میگم  و آرزوی بهترین ها رو در این سال برایتان دارم

اما حالا میخواهم از عید نوروز قدیم زیاران بگم....

یکی از رسم های قدیم عید زیاران شال انداختن بود که به این صورت بوده است که به پشت بام منزل همدیگر میرفتند و شال گردن خود را به پایین آویزان می کردند تا صاحبخانه آن را ببیند و هدیه ای را در ان قرار دهد و فرد عیدی خود را می گرفته....

یکی دیگر از رسوم زیاران این بوده که در اوایل فروردین به یکی از باغ های زیاران به نام  محلی ایلوندوباغان  می رفتند و در انجا بازی های سنتی از جمله قاب بازی ،طناب بازی،لنگر بِپرو...انجام میدادند.

صداي پاي يلدا آرام آرام به گوش مي رسد، شب یلداتان پیشاپیش مبارک

اما شب چله در زیاران:

در زیاران پدربزرگها و مادر بزرگها خانه را براي استقبال از فرزندان مي آرايند و فرزندان و نوه ها برای اینکه دور هم جمع شوند بی قرارند...برگزاري مراسم يلدا ، آييني خانوادگي است واین آیین به خوردن   آجيل ، هندوانه، انار و شيريني و ميوه هاي گوناگون ختم می شود که همه جنبه ی نمادي دارند و نشانه برکت، تندرستي، فراواني و شادکامي هستند.

در اینجا بعضی از کلمه های زیارانی را که رواج بیشتردارد با معنی برایتان  نوشتم

 خوجیری:خوبی        پوجَر:کفش        زاما:داماد        عِریس:عروس

شیمار:مادرشوهر    زِن مار: مادرزن     دوری:بشقاب     بوخوسیم: بخوابیم 

            دِنِبَه:نبود        بیدِی:دیدی          دیم:صورت       جَرا:بالا       بیشیم:بریم             

                 بوشو:برو       کِجَ:کجا      بنیش:بشین    شی خوار:خواهر شوهر                

شی برار:برادر شوهر        ایزار:سفره

دهه ی اول محرم زیاران حال و هوای دیگری داردو در این ده روز در میدان زیاران که از قدیم به آنجا قتلگاه میگویند تعزیه برگزار می شود وهر ساله در روز تاسوا وعاشورای حسینی از شهر ها و روستا های اطراف برای دیدن تعزیه به زیاران می آیند...تعزیه در زیاران قدمت تاریخی دارد...صبح عاشورای زیاران  عالمی دیگر دارد که از مسجد محله ی بالای زیاران دسته های سینه زنی و زنجیر زنی به  همراه خیمه ای به نام "مافی" به راه می افتن که کوچه ها با شور حسینی ،حال و هوای دیگری می گیرد...پایان این راه همان قتلگاه مکان تعزیه است...حال چند عکس از صبح عاشورای زیاران ببینید..

مردم زیاران،مردمانی غیور ومهمان نوازند...شغل اکثر انها کشاورزی است...و گویش آنها قدیمی ترین

و کهنترین زبان ایران است که به آن تاتی میگویند...جمعیت شهرک زیاران بیش از7000نفر است...

از کجا بگم...ازانبوهی، درختان سر به فلک رسیده اش که به هر کجا می نگری از سر سبزی اش به تو طراوت و شادابی می بخشد  یا  از رودخانه های خروشانش که صدای آب روانش  زمزمه ی گوش می گردد یا از آسمان نیلگون بی کرانش که در آن خبری ا ز دود ودم  نیست...از کجا بگم...از کوچه های قدیمی که پر از خاطره هاست یا از خونه های ویلایی زیبایش..

اکنون میخواهم چند عکس از طبیعت تابستانی شهرک زیاران را به نمایش بگذارم

عکس زیرمربوط به مکانی به نام مِغار است

رودخانه ی مغار

سلام...هدف من از ساخت این وبلاگ شناختن شهرکی از استان قزوین است شهرکی به نام زیاران...اری زیاران، اگر مسیرتان به طالقان افتاده باشد حتماً از  شهرک زیاران گذرکرده اید و طبیعت وصف نشدنی اش را نظاره گر بوده اید...حال به وصف این شهرک و آداب و روسومش می پردازیم...همچنین مطالب دیگری از تحقیق ها گرفته تا مطالب طنز و اس ام اس ها در این وبلاگ وجود دارد